انقدر این زن فضوله که ساعت تک تک کلاسام و رفت و آمدم رو حفظه یه امروز کلاس هشت صبحم کنسل شد خواستم کپه مرگمو بزارم هشت و پنج دقیقه انقدر زنگ درو زد بیدار شدم برگشته میگه دیدم امروز هفت و نیم نزدی بیرون فکر کردم خواب موندی اومدم بیدارت کنم از درست جا نمونی آخه چرا باید انقدر منو زیر ذرهبین بگیره الان دو ساعته تو رخت خوابم هر کاری کردم خوابم نبرد دیگه
عه جفت مادر شوهر منه اینا نیمه گم شده همن
باهاش برخورد کن
بگو بار اخرش باشه تو زندگیت سرک میکشه
با ادم وقیح مهربون نباش
بهش بگو ،بگو لطفا مزاحمم نشید،یا اینکه بگو خوایم به هم خورد،اون به خیال خودش داره لطف میکنه
یه چیزی میگفتی در جواب ، که دفعه آخرش باشه سرک میکشه
خوبه که یکی به فکرته
آخی عیبی نداره حس مامانا رو داشته.فال نیک بزن فضولی نیست خوب میبینه بالاخره کی میری و میای نیاز به ذره بین نیست.میدونم خیلی سخته یه روز شرایط خواب پیش میاد کسی بیدارت کنه منم خیلی تجربه کردم😄
میگفتی چیزی بنام گوشی اختراع شده که میشه آلارم گذاشت و ساعت زنگ دار هم صد سال پیش اختراع شده
بگو که شوخی میکنی
بیچاره سادس
ربطی به صاحبخونه بودنش نداره ک
جدید بود .! جوابشو بده فضول خانومو عح من حرصم گرفت
میشه عینک خوش بینی به کارای مردم زد و نیمه پر لیوان رو دید تا ارامش خودت هم حفظ بشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
