منو یهو برد به خاطرات
دوست بودیم یه رستوران سنتی نشسته بودیم
من نمیدونم چه فکری پیش خودم کرده بودم شلوار کرم با مانتو سفید پوشیده بودم
اومدم پاشم دستمو بشورم یهو گفت رو شلوارت چی ریخته اینو ک گفت بند دلم پاره شد من متوجه شدم
ولی اون گفت فرش ب شلوارت رنگ داده بعد ۳۰ ثانیه تازه دو هزاریش افتاد گفت اره گفتم اره 😁😁😁😁😁😁