دوستان شما بودین میموندین یا میرفتین

خیلی صبوری کردم تا الان. ولی تراپیست هم پیشنهاد خوبیه.

خانوادش خیلی دوسم دارن. خیلی قبولم دارن.ولی به شدت هم پسر دوست هستن. چون تک پسره.. خودشون هیچ اقدامی نکردن.  به من میگن تو سر به راهش کن.‌.‌ ولی خب بحث طلاق برسه نمیدونم چه واکنشی نشون بدن.‌.‌

آخه قلبم شکست فیلم های دوربین رو دیدم.. دیگه بهش اعتماد ندارم. الان حس میکنم کل زندگیم بر پایه دروغه. با یه دروغگو زندگی‌میکنم.‌

من خودم موقعیت شغلی بالایی داشتم. ادم اجتماعی بودم. اهل زندگی و خانه داری نبودم یعنی بلد نبودم. از وقتی بچه دار شدیم از شغلم گذشتم. نشستم به بچه داری خانه داری .‌و شدم خانم کدبانو. حتی منم ورزشکار بودم ورزش هم گذاشتم کنار. چون از صبح تا شب خونه تنهام. کسی نیست کمکم کنه به کارهای دیگه م برسم.‌ گفتم زندگیم مهم تر از کارهای شخصیمه بعد تهش این شد جوابم