هیچوقت فکر نمیکردم اینجوری باشم خیلی ضعیفم خیلی حتی فکرشم نمیتونید بکنید مثلا الان سر یه مسئله ای مامانم و مادرشوهرم و من بینمون دلخوری پیش اومد الان مادرشوهرم دیگ خال مامانمو نمیپرسه و نمیگه سلام برسون من نارحتم و بهم میریزم ازشم اصلا خوشم نمیاد یعنی هیچکس ازش خوشش نمیاد اخلاقای بدی داره شدیدا
شاید گذر زمان نیازه ،منم اوایل خ توقعا داشتم ازش ولی انقد کمبود دیدم ازش بعدش خودش بهم گفت بابا من مادرشوهرتم تو دخترم نیستی ،الان سردم باهاش توقعم ندارم کلا زندگی یه کاری کرده باهام از خانواده ی خودم هم توفع ندارم