خب عزیزم فک نکنم قبل از دوازده بیان ولی واقعا میگم خیلی سخته،حالا میگی همسرت کمک میکنه غذا میذاره ولی من یه بار زنعموم اینا گفتن میایم نیومدن باورت میشه چقدر تمیز کاری کردم چقدر همه چی آماده بود بعد هفته ی بعد زنگ زدن دوباره داریم میایم
اینام خودشون نباید قبول میکردن خب شوهرت تعارف زده
اولا نظافت نکن اومدن بگو نوزاد دارم نمیتونم دوما سفره ی بسبار حداقلی ماست حاضری ترشی حاضری نهایت جوجه کباب شوهرت درست کنه سوما ازشون کمک بخواه
بی خیال،توام مثل یه زائو بخواب،خودشون جمع کنن وبشورن و...
شوهرم اول تعارف کرد اونا قبول نکردن
بعد من گفتم چرا گفتی بیان ناهار گفت تعارفه دیگه اونا هم که نمیان
بعدش فکر کنم مادرشوهرم به خواهراش اصرار کرده که بریم ناهار دوباره زنگ زدن گفتن ناهار میایم
دیگه همون آبگوشتم زیادیه نباید انتظار پذیرایی مفصل داشته باشن
قشنگم تو بخواب تا ۱۱ یا ۱۲
بعد برو حموم
بعد برو داخل اتاق بشین بچت و بغل کن
بگو حواسم به بچمه
پذیرایی هم نکن
من نگفتم آبگوشت کمه یا زیاد ولی خاله بازی داره راه میندازه شوهرت... من بودم اجازه این مسخره بازی رو نمی دادم
غذا از بیرون نشون میده شرایط تون مناسب نبوده ولی آبگوشت اونم دستپخت ِ همسر واقعا خاله بازی و مسخره بازیه
دیگه خود دانی
احساس میکنم عقده دارن همچین آدمایی. من حتی عیادت مریض یا چمیدونم دیدن کربلایی اینا رو هم صبح و ظهر نمیرم میذارم عصر و غروب
من ۸ روز بود زایمان سزارین کرده بودم حالم وحشتناااااک بد بود خیلی درد داشتم بچم نه شب میخوابید نه روز داشتم پاره میشدم رسما. یهو 9 صب مادرشوهرم طبقه بالامونه سراسیمه اومده میگه زودباشین چایی بذارین میوه شیرینی فلان فامیلام دارن میان😑 منو کارد میزنی خونم در نمیومد چقد ملت بیشعورن. ۹ و نیم اومدن ۱۱ رفتن. باز خوبه ناهار نموندن
۹ صبح آخهههه؟ 🤣 مگه اداره اس؟؟؟وااای
ما چن وقت پیش یه زائو داشتیم خودم غذا درست کردم بردم براشون(چون میدونستم نمیتونم غذا درست کنه برا شوهر و بچه هاش) .سفره پهن کردم شام خوردیم .ظرفاشو شستم .کادوشم دادیم زود اومدیم .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
