من و شوهرم کنار هم نشسته بودیم. برگشته رو به شوهرم میگه عصرا چیکار میکنین؟ بیکارین؟ بعد میگه بخور و بخواب کار منه الله نگهدار منه
حالا خیلی جالبه یه دخترش شاغله و اون یکی خونه داره و ۱۵ سال ازدواج کرده و داره ۱۵ سال تو خونه میخوره و میخوابه اگه این چیزا بخور و بخوابه
من شاغل نیستم و کمتر از یک ساله که ازدواج کردم
بگو تا چشمت دربیاد🤝
چه خاله زنک
میگفتی عصرا ب اعمال زناشویی رسیدگی میکنیم تا لال بشه دیگه فضولی نکنه
حرفاش خیلی بده. امروز توی سالن نشسته بودیم، چون ظهر خونشون بودیم و همینجا خوابیده بودیم، مادرشوهرم بهم گفت چشمات ورم داره. فکر کنم ظهر خوب خوابیدی خوابت برده. پدرشوهرم برگشت گفت نه. قندش بالا رفته.
من میدونم. این هر حرفیش منظور داره. کلا از این آدماست. هر وقت میام با حرفاشون دلمو میشکنن. خیلی میشکنن. خدا خودش جوابشونو بده.
حرفاش خیلی بده. امروز توی سالن نشسته بودیم، چون ظهر خونشون بودیم و همینجا خوابیده بودیم، مادرشوهرم بهم گفت چشمات ورم داره. فکر کنم ظهر خوب خوابیدی خوابت برده. پدرشوهرم برگشت گفت نه. قندش بالا رفته.
من میدونم. این هر حرفیش منظور داره. کلا از این آدماست. هر وقت میام با حرفاشون دلمو میشکنن. خیلی میشکنن. خدا خودش جوابشونو بده.
