تو رو خدا بگین
من دارم دیونه میشم
هي به خودم تلقين میکنم که دیگه باهاش کنار بیا هي هر روز منتظر تموم شدن این مشکل نباش ولی اصلا فایده نداره
چه جوری خودم بزنم به بیخیالی
یه مدت بیخیال میشم راحت زندگیم میکنم
ولی دوباره بعد یه مدت میزنه سرم
روانی شدم فک کنم
کنار نیومدم...
منم همینجوریم
من که اصلا نمیتونم بیخیال بشم و کنار بیام الانم ناراحتی اعصاب گرفتم
نیومدم کنار ولی خوب دیگه عادی شد
کنار نیومدم برام عادی شده فقط
نماز
مدیتیشن
بیرون رفتن
نوشتن هر چی ب ذهنت میاد چند روز
رقصیدن
حالا خوبه میتونی حتی شده یه مدت خودتو بزنی به بیخیالی
من افسردگی گرفتم نشخوار فکری دیوونم کرده
من بیخیال نیستم. فقط تمام تلاشم رو میکنم واسه حل کردنش. مدام ذهنم دنبال راهیه واسه تموم کردنش. ولی اگر بدونم واقعا نمیشه یا از عهده من خارجه یا نیاز به زمان داره یا هر چیز دیگه ای که واقعا نمیتونم نقشی توش داشته باشم خودخوری نمیکنم میگم تلاشمو کردم و از پسش برنیومدم
خیلی وقتا کنار نیومدم با خیلی چیزا فقط کمرنگ شدن
ولی خب بعضی از مشکلات رو میشه با علم به اینکه میدونی بهت آسیب نمیزنه و تحت کنترل توعه حل کنی
مثلا اینکه بدونی فکر کردن به دوستت باعث ناراحتیت میشه چون چه میدونم همیشه بهت تیکه انداخته و تو نتونستی جواب بدی
حالا اینکه بدونی این قضیه دیگه تموم شده و تو دوستتو کمتر میبینی و دیدن و ندیدن اون تحت کنترل توعه و توام داری رو خودت کار میکنی باعث میشه یکم حس بهتری داشته باشی
این البته تجربه ی شخصیم بود فکت نیست
میگن صبوری کن درست میشه.ولی تو این دوران چنااان فشاری ب مغزو روان آدم میاد ک آینده خودشو نشون میده از لحاظ،جسمی چقددددر آدم تحلیل رفته
من وسواس فکری دارم
هروقت مشکلی پیش بیاد از ذهنم بیرون نمیره تا اون حل بشه دائم مغزم درگیرشه
