2777
2789
عنوان

نمیتونم از خودم دفاع کنم

385 بازدید | 35 پست

سلام من هیچ گونه هیچ جوره اصلا تو یه موقعیتی که قرار میگیرم باید از خودم دفاع کنم نمیتونم چیکار کنم 

گریه ام داره میگیره واقعا


نمونه اشو تو تاپیک قبل گفتم تاپیک اتوبوس نگاه کنید واقعا لطفا کمک میکنه نظرتون 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم تاپیکتو خوندم ... گذشته ها گذشته پبشنهادم به این هست که بهش فکر نکنی ... باید ابروشو همونجا میبردی که  رد شدی ... حالا که این اتفاق افتاده باید سعی کنی روی اعتماد به نفست کار کنی ... باید دنبال راه حلی باشی تا خودتو تغییر بدی ... از اون اتفاق باید خشم بسازی تا خودتو تغییر بدی ... نمی‌دونم منطورمو می‌رسونم یا نه 

وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من می‌دونم اگر برم دیگه برنمی‌گردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را می‌گرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...

عزیزم تاپیکتو خوندم ... گذشته ها گذشته پبشنهادم به این هست که بهش فکر نکنی ... باید ابروشو همونجا می ...

بخدا ،سعی میکنم ولی نمیتونم . گفتم برگردم با کیف بزنمش اخه چیکار کنم .


بخدا ،سعی میکنم ولی نمیتونم . گفتم برگردم با کیف بزنمش اخه چیکار کنم .

حتما شوکه شدی... حق داری ... بنظرم فکر کردن بهش جز اعصاب خوردگی چیزی گیرت نمیاد

وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من می‌دونم اگر برم دیگه برنمی‌گردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را می‌گرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...

حتما شوکه شدی... حق داری ... بنظرم فکر کردن بهش جز اعصاب خوردگی چیزی گیرت نمیاد

دقیقا .

این هفته یه اتفاقایی افتاد که فقط میتونم بگم این هفته هفته من نبود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792