من تقريبا 11هفتم بود كه فهميدم بعد چند روز فكر كردم كه چجوري بهش بگم
تا امروز ظهر كه خواستم براش بگم كه يه دعواي بزرگ خونه مادرشوهرم بود همه داشتن همديگه رو تيكه پاره ميكردن يهو دختر خاله همسرم منو هل داد شكمم بدجور درد گرفت اخر سر رفتم سرويس چنتا لكه خون صورتي ديدم بعد به شوهرم گفتم حالا نميدونم چي قراره بشه