بچه ها از ته دل نمیخام باور کنم ک برام دعا گرفته باشن اصلا نمیخام اعتقاد داشته باشم

بدون استثنا من هر روز مریضم هررررر روز 

از دکتر قلب و‌متخصص گوارشو پزشک عمومیو روانپزشکو و روانشناسو همهههههه رو رفتم هیچکس نتونست مشکل منو حل کنه

تپش قلب شدید میگیرم چند بار در طول روز لرز میاد سراغم

شباکابوس میبینم 

بی دلیل بار ها و‌بارها در روز مثل بچه دو ساله لبم میلرزه و‌گریم میگیره سریع میرم دسشویی کسی نبینه نمیدونم حتی علت گریم چیه

همه اینا ب کنار

فقط اضطراب و‌دلشوره شدید الکی داره منو از پا میندازه

لاغر شدم

اشتها ب غذامو از دست دادم

علتشونو نمیفهمم 

من چیکار کنم؟

بچه ها تموم لحظه هام جهنمه 

چیکاز کرد با زندگیم؟

عزیزم من اینهمهههههههههه آدم دورم هستن یک نفرشونو تهمت نمیزنم نمیگم بهم حسادت کرده

چون نمیکنن اگرم بکنن تو روم نمیکنن

این آدم تو حسادت جنون داره اینو همهههه میدونن بخدا از زبون حداقل ۵نفر تو خانواده شوهرم شنیدم این از قدیم اینجور بوده ما فک‌کردیم بزرگ شه بهتر میشه ولی بدتر شد

چون کم سن بود ازدواج کرد

عزیزم من مسافرت میرم برمیگردم باهم علنی قهر میکنه تا چند وقت بعد خودش خوب میشه بمرور

اگ ب خودم خیلی برسم اخم و‌تخم میکنه اونروز حتی ی وسیله ی بار ازش خاستم ازشدت حرصش ب سمتم پرتش کرد

من حسابدارم 

اون دیپلمم حتی نداره رفت دوره حسابداری دید اصلا خودم کمکش کردم و‌ تشویقش کردم 

مشکلی با این مدل کارهاش ندارم

ولی بم میگه برو خداتو شکر کن تو دور نامزدی چندبار مسافرت رفتی شوهر من ک منو از شهر بیرون نمیبره

فلانی ماشالا مناسبتا ک برات کم نمیذاره

ب حالت بد و داد اینارو میگه

من تولدش براش ی پک لوازم آرایشی گرون خریدم

تولدم برام ی تیشرت خیلیییییییییییییییی زشت دسته دوم اورد ک حتی مطمئنم نخریدش فقط میخاست بهم بی احترامی کنه دلمو بشکونه دلش خنک شه

عزیزم کارهاش و‌حرکاتش انقد زیاده ک صد صفحه میتونم برات تایپ کنم 

من همیشه دنبال چرایی رفتارش بودم 

تا اینکه مادرشوهرم گفت این شوهرتو برا خواهر کوچیکش در نظر داشت پیشنهادشم داد ما مخالفت کردیم