خواهر کوچیکه و شوهرش پولدار شدن ها ولی با اینکه بگم ده ها خونه و ویلا و ... داشتند اصلا هوای خانواده ی خودش را نداشت
برعکس می گفت من خجالت می کشم خانواده ام کادوهای کمتری بدن
تا تونست پدر و مادرش را برای کادوهای گرون دوشید
بعد هم رهاشدن کرد و از ایران رفت
خواهر بزرگه هم خودکشی کرد