هم دانشگاهیم با من برمیگرده

دفعه دوم خودت تعارف نزدی چه پروعه

میدونم عزیزم برای همین میگم ترم دیگه راحت تری 

شما بمون دانشگاه شاید بقیه هم بمونن بالاخره همه تا کی میخوان برن شاید بعضیا دیگه نرن

اولشه براشون تازگی داره بعد خسته میشن 

ان شاءالله موفق باشی عزیزم 

یعنی دوباره بهش گفتی ببین دفعه بعد بگو ببخشید تعارف نمی زنم با ما بیای اخه ما باید جایی بریم دیگه باهات نمی یاد 

ما دو تا دوست داشتیم زمان مدرسه دقیقا همین بود وضعیت حتی یه بار دوستی که باباش ماشین داشت مریض بود اینکی کلی غر زد که چرا سرما خوردی نیومدی دنبالم...  ادما رو طلب کار نکن از خودت لطفی می کنی بهش یاداوری کن لطف می کنی وظیفتت نیست متاسفانه بعضی ها فکر می کنن تو وظیفته و.. 

الانم تبدیل به اشتباه نشده مدریتش کن

یباربه بابات بگو  یه بیست دقیقه زودتر بیاد دنبالت خودتم از استادان اجازه بگیرم زودتر برو

یا چندبار تو هفته با خط برگرد خونه

استاتر سری بعد کسی اومد دنبالت بگو خواست بیاد بگو مستقیم خونه نمیرم قبلش باید برم جایی ببخشید 

بعد سوارشو و برو

دو تا خاطره دارم از این موضوع

1.من تربیت بدنی می‌خوندم و دانشگاه پیاده تا خونه ده دقیقه بود..یه بار حیاط دانشگاه رو با یه هم کلاسی تا دم در همراهی میکردم،میدیدم خیلی هراسونه،،یه جوری با شتاب وانمود می‌کرد که مثلاً داره دنبال یکی اون ور حیاط دانشگاه میگرده،منم مثل همین اسکولا ور دنبالش🤣🤣فک میکردم بگردم طرفی میخواد رو پیدا کنم کمکش،،شلوار ورزشی‌اش هم عوض نکرده بود و شلوار جین خودش رو انداخته بود روی دستش و این ور و اون ور میرفت...بالاخره منو پیچوندن و من فهمیدم ای داد غافل این فک می‌کرده من می‌خوام سوار ماشینش بشم که منو برسونه😅😅

2.به اصرار خیلی زیااااد یکی از دوستام سوار شدم که مثلاً منو برسونه نزدیک خونه.خونه رو بلد بود که نزدیک دانشگاهم.خیلی گفتم نه بابا راهی نیست خودم میرم،بخدا که خودش اصرار کرد..سوار شدیم و من در رو بستم، درست ده قدم جلوتر منو پیاده کرد🤣🤣گفت تا همینجا میتونم برسونمت ،من شک شده بودم و پیاده شدم🤣

اینا رو گفتم که شاید اون بنده خدایی که میگی باور کن اصلا توقع نداره که باهاتون بیاد..خودت تعارفش زدی...از الان به بعد هم بدون اینکه چیزی بگی تو برو خونه با پدرت...

صحیحِ👌