من تازه ترم اولیم
حدودا تازه 3 جلسه س که دانشگاه رفتیم و کلاس داشتیم ..
ی دختره هست که با من هم مسیره . ولی خب میگم که اونقدری صمیمی نیستیم چون ترم اولیم ..
ی روز که بابام خواست بیاد دنبالم بهش گفتم با ما میایی دیگه ؟ و اونم اومد و اوکی بود
و بازم ی بار دیگه این موضوع تکرار شد
من امکان داره تو هفته چندبار بیان دنبالم ، شاید دوست نداشته باشم این طرف با ما بیاد ، از طرفی گفتم که هنوز یکماه هم با هم رفت و آمد نداشتیم ازاد لحاظ آشنایی و ..
چیکار کنم؟ هر سری بیان دنبالم اینم میخواد پاشه با من بیاد؟؟
خب چه اشکالی داره
والا من ماشین میداشتم
میدیدم کسی هم مسیرمه سوارش میکردم
کلی خوش میگذشت
چتونه شماهارو
چه جالب
خب خودت بهش تعارف کردی اونم قبول گرد.الان کاسه چه کنم کنم دستت گرفتی
خب بگو شرمنده ما داریم میریم شهر دیگه خونه فلانی
اگردوست نداری دگه تعارف نزن
دیگع تعارف نکن
خب دیگه بهش تعارف نکن. مثلا بگو میخوایم جای دیگه ای بریم یا اون کسی که میاد دنبالت جایی کار داره نمیشه با هم برین. یکی دو بار بهانه بیاری دیگه خودش میفهمه نمیاد
اگه میبینی باهاش راحت نیستی، کلا رابطه تو باهاش کم کن یا نسبت بهش سرد رفتار کن
ولی پیشنهاد میکنم از الان یاد بگیری بعضی وقتا حرفتو راحت بزنی
باید بیشتر راه بیوفتم تو روابط
مثلا یک روز در هفته بین کلاسامون بالای 2ساعت خالیه . اینا میرن بیرون دانشگاه و اینور اونور چرخ میزنن ..
من با اینکه بریم یچیزی بخوریم و اینا اوکیم
ولی اطراف دانشگاه به جز ی مرکز خرید که داره .خیلی جالب نیست چرخیدن تو خیابوناش
حالا موندم هفته های بعد چیکار کنم
اگه بگم نمیام و میمونم دانشگاه نگن دختره فلان و ...
منم همینطوری بود
با دو سه تا از دوستای صمیمبم میموندیم دانشگاه. خیلی شبیه هم بودیم. اگه یه وقت اونا نبودن، تو همون دانشگاه میموندم. حالا تا ترم دیگه میتونی دوستت رو انتخاب کنی و اینکه ترم دیگه یه جوری برنامه ریزی کن که وقت بیهوده کمتر داشته باشی
دیدگاه بقیه خیلی برات مهم نباشه
