2777
2789
عنوان

کسایی که بامداد خمار میبینن بیان

| مشاهده متن کامل بحث + 213 بازدید | 22 پست
واای طاقت ندارمم😂

زیاد اسپویل نمیکنم😁 ولی طرز حرف زدن رحیم لاتیه مادرش هم خیلی خاله زنکه در صورتی که محبوبه به چند زبان دنیا مسلطه و جایی بزرگ شده که همه با ادب و متانت صحبت میکنن

هیچ اتفاقی،اتفاقی،اتفاق نمی‌افتد☘️صبر اوج احترام به حکمت خداست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واییی😂 چقدر حرص دراررر

آره تو رمان اول خیلی حرص میخوری 

اما وقتی رمان دوم رو از زبان رحیم میخونی میفهمی که رحیم هم آدم خوبی بوده فقط فقیر بوده و  واسه محبوبه  خیلی جاها سوءتفاهم‌ پیش اومده 

هیچ اتفاقی،اتفاقی،اتفاق نمی‌افتد☘️صبر اوج احترام به حکمت خداست
رمان دوموو خوندیی؟؟ یه ذره اسپولش میکنیی؟؟؟

آره مثلا تو رمان اول محبوبه از پنجره میبینه که مادرشوهرش اومده تو حیاط داره با رحیم حرف میزنه 

محبوبه تو خیالش فکر میکنه مادرشوهرش اومده رحیم رو  پر کنه بندازه به جونش 

رحیم هم وقتی میره  داخل خونه با محبوبه  دعواش میشه 

ولی از زبان رحیم میفهمی که یه اتفاقی افتاده بود که ربطی به محبوبه هم نداشت مادرش میاد راجع به اون اتفاق صحبت میکنه 

رحیم هم از صبح کار کرده بوده و خیلی خسته بود و سر اون اتفاق یه خورده ناراحت و نگران بوده (دقیق یادم نیست چه اتفاقی بود)

ولی محبوبه یه کم غرغر میکنه و رحیم اعصابش بیشتر خورد میشه


هیچ اتفاقی،اتفاقی،اتفاق نمی‌افتد☘️صبر اوج احترام به حکمت خداست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز