2777
2789
عنوان

بابام چرا اینطوری میکنه

377 بازدید | 43 پست

من ۱۸ سال با مادرم هیچ ارتباطی نداشتم از ۳ سالگیم پدرم بزرگم کرد خیلی ام پدر خوبی واسم بوده چه احساسی چه چیزای دیگ کلا همیشه اولویتش بودم طوری ک همه میدونن   بعد من بعد ۱۸ سال با مادرم ارتباط گرفتم مادرم خارج کشور بود به خاطر من اومد ایران منم یه شهر دیگ تازه امسال دانشجو شدم بعد من فهمیدم دلیل جدایی پدر و مادرم خیانت پدرم بوده  و اینکه مادرم میخواسته من و با خودش ببره پدرم نزاشته چن بار امده ایران  بابام حتی راضیش میکرده ک مادرم من و رو در رو نبینه ک من وابسته نشم  خلاصه اینکه من از هیچ کدوم اینا خبر نداشتم   بعد یه مدت به بابام تلفنی گفتم ک پیش مادرمم چون بخاط دانشگاه با بابام تو یه شهر نیستیم و همه چیو از گذشته ک مادرم بهم گفته بود با دعوا بهش گفتم   اونم اومد تهران اول ک کلی با مادرم دعوا کرد و کلی پیام تحدید امیز بهش داد بعدم با من دعوا کرد ک تو مادری نداری باید انتقالی بگیری بیای شهر خودمون  ....... بعد کل جنجال گفت اگ بخوای با مادرت باشی دیگ پدری نداری و کلا باید من خط بزنی    

من الان ۲۱ سالمه تا حالا پدرم باهام دعوا نکرده بود حتی یک بار سرم داد نزده بود  الان یه هفته رفته حتی یک بار زنگ نزده منم دو بار زنگ زدم جواب نداد  اصلا باورم نمیشه بابام ابنطوری با من رفتار کرده 

الانم پیش مادرمم تازه دارم میفهمم مادر داشتن یعنی چی  اصلا نمیتونم ازش دل بکنم 

ولی بابام  بنظرتون ممکنه حرفش ک کلا من ول میکنه واقعی باشه؟ 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کسی که از اول اولویتش تو بودی قطعا نمیتونه به همین راحتی تو رو رها کنه ... ولی اگر من بودم یک روز رودرو درموردش با پدرم صحبت میکردم و حرفاشو می‌شنیدم ...شاید اینطور که مادرت گفته درست نبوده ... بنظر منم خیلی عجله کردی... 

وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من می‌دونم اگر برم دیگه برنمی‌گردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را می‌گرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...

بنظرم ب بابات بگو معذرت میخوام تکرار نمیکنم، بعد پنهانی با مامانت ارتباط داشته باش، بابا ت حسادت میکنه میخواد فقط مال خودش باشی، میگه ی عمر تنها بزرگش کردم الان اومده مادری کنه، یکم حقم داره، باید زودتر ازینا پیداش میشده

دوستای گلم، میشه برای آرامش روح مامان مهربونم یه صلوات بفرستید؟ممنون
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز