دعوا کردیم دیشب همشم تقصیر خودش بود
طولانیه
فقط بدونید بهم گفت هرچی تو خونه هست همشو تو میخوری و به من نمیدی که خب ذروغ میگه
با یه لحن زشتی چقدر تحقیرم کرد خورد شدن عزت نفسمو با چشمام دیدم اشکام ریخت کلی هم کتکم زد
اولین بارش نیست نزدیک ده ساله ازدواج کردیم همیشه بخاطر شکمش داره جر و بحث میکنه
میگه میوه ها کو این کو اون کو
دوتا بچه داریم مهمون میاد خودش هست انگار همشو من میخورم
چند باره اینارو بهم گفته بارها هم باشوخی مثلا
منم همون دیشب قسم خوردم هیچی نمیخورم با پول خودم یه بسته نون و یه پنیر گرفتم امروز صبح نهار شامم فقط نون پنیر بود