خیلیییی باهاش کار میکنم نمیدونم روش من بیشعور من گاو اشتباهه نمیدونم اوننمیفهنهنمیفهمم نمیفهممم مشکل از کجاست خدایا کماوردم ی غلطامسخرهای هزاربار باهاش تمرین کردم ولی اصلا دقت نمیکنه توخونه درست مینویسه سرکلاس افتضاااااااح ی ساعت فقط نشستم گریه میکنم نگید سختدمکیر نمیشه معلمش خیلییی رفتارش بده همش پیامم میده باید برگرده اول بخونه براش معلمخصوصی گرفتم هفته دیگ شروعمیشه کلاساش فردا امتحان املا داره ب قران قلبم رو هزار از استرس نمیدونم چیکار کنم ی بار فقط یبار خوشحال بشم یکمیکمممممممم غلطاش کم باشع
ی سال همش میگم ی روکحاها ی سرهم بنویسه کجاها جدا باز شیرینی مینویسه شیری نی،می منیم مینویسه میکنیم همیشه مینویسه همیشه خواندن ومینویسه خاندن خواست خاست خانواده خانه باده مینویسه