یه دختر بود که بایه پسر فرار کرد همو دوستداشتن
ازدواج کردن
بعد فهمیدم پسر دوتا داداش بزرگ داره و یه پدر مادرش هم فوت کرده
پسره بازنش و پدر بردار هاش تو یه خونه زندگی میکردند
بعداً فهمیدم دختره عاشق بردار شوهرش شده و با اون ریخته رو هم
چند روز پیش شنیدم هم تو غذای پدر شوهرش هم شوهرش سم ریخته انارو بردن بیمارستان
خودش هم از سم خورده اونو هم بردن بیمارستان
حال پدر و شوهرش خوب شده
شوهرش اینو برده گذاشته تیمارستان 😑😑😑
دختره هم همش ۱۶سالشه شوهرش دیدم خیلی خوشگله فازش نمیفهمم