من پسرم
شب ها ساعت ۱۲ از سرویس شرکت پیاده میشیم یه دختره مامانش میاد دنبالش
بعد مامانشم پیره
به زور راه میره لنگ میزنه بنده خدا
دلم واسش میسوزه
۲۰ دقیقه ام راهه تا خونه
امشب میخام بهش بگم نمیخاد این همه راه بیای تا سر خیابون
دختر شما مثل خواهر خودمه تو راه حواسم بهش هست ( با هم هم مسیریم خونه شون نزدیک ماعه )
بهش بگم بنظرتون؟
میترسم بگم بعد اونم فکر بد کنه بره به همه بگه از کار بیکار بشم
خونه شون یه کوچه قبل از خودمونه
هر شب مامانش میاد جلو سرویس
۲۰ دقیقه ام پیاده روی داره