نمیخام بدم اونا چشم ندارن شوهرم ب من یا خانوادم حتی نون بده حالا این ب جهنم انقدر از بغل شوهرم میکنن ک دیگه چایی واسه بذل و بخشش من نیست چرا پدر من باید بره بخره اینا بخورن
بخاطر این چیزا،تو زندگیت دلخوری ننداز شوهر من میوه میگیره میگه برا مامانم هم ببر دیگه مامانشه،چی میش ...
اخه طفلک بابای من بره زحمت بکشه خاهر من پاک کنه بد بدم این ادمی بخورم ک نمیذاره پسرش حتی بچشو دکتر ببره یا موقع زایمانم لقمه های منو خانوادم میشمارد هیچوقت یادم نمیره طرف اجیلو از جلوم برداشت داد ب پسرش گفت براتو خوب نیست شیرت خراب میشه