چه لذتی خواهر من؟؟؟شما میگی بعدش،پس قبلش چی؟؟من اصلا هم کاری به درد و ایناش ندارم،نمیتونم اینجا حق مطلب رو ادا کنم،دلم میسوزه برای خانمی که تو اون وضعیت ناراحت کننده هست،من مدام زیر پام خیس بود،خدماتی میومد تعویض کنه کلی غر میزد سرم،خب مگه داشتم کار خلاف میکردم؟؟چه دلیلی داشت اونجوری سرم غر بزنه؟؟پرستاری که مسئولم بود ول میکرد میرفت من چنان تشنه بودم دهنم باز نمیشد،فقط برای معاینه میومدن،من خودم پرستارم و توقع زیادی ازشون نداشتم،ولی یه بار بیا به مادری که داره زایمان میکنه و رو تخت تنها افتاده سر بزن ببین چه حالیه،دستشو گرفتم فشار دادم از درد گفت دستمو ول کن درد گرفت،خانمی که بخیه میزد تمام مدت داشت غر میزد انگار مجبورش کرده بودن بیاد اونجا بخیه بزنه
خلاصه که وضع روحی خیلی خوبی حاکم نیست و من اصلا دوست ندارم یک بار دیگه چنین تجربه بدی داشته باشم،البته که همه خانما چنین تجربه ای نداشتن ولی من برای دومی تمام تلاشمو کردم که سزارین بشم و واقعا راضیم
ضمن اینکه بعد زایمان طبیعی بخیه هام درد داشت،شما چطوری پریدی پایین؟؟تا چند ماهم هموروئید بیچارم کرد