بنظرم که من خودم مستقل بودم همیشه همه کارهام رو خودم میکردم از خوراک و پوشاک و مسکن تا سفر و تعمیرات جزئی و همه چی با خودم بوده
هر تصمیمی تو زندگی گرفتم صرفا نظر و فکر خودم الویت بوده و پاش موندم
الان دیگه اونجوری نیستم چون ازدواج کردم و شوهر پرنسس پسندم نیست
اما الانم اگه یه روزی هر ساعتی باشه یهو تنهای تنها بشم بازم از پس خودم بر میام