خیلی دارن عذابم میدن :) ۱۸ سالمه
دیگه به آخر خط رسیدم ...
دیگه نمی تونم برگردم خونه خیلی دارم عذاب میکشم
چند وقت پیش با یه پسری هم تو رابطه بودم مامانم اومده بود گوشیمو گشته بود از همه چی عکس گرفته بود
منم با پسره درد و دل کرده بودم و از رفتار های بد مامان و بابام که تا حالا باهام کرده بودن گفته بودم
اون تنها کسی بود که به حرفام گوش می داد
حالا دو ماه از اون موضع گذشته مامانم هر دفعه تهدیدم میکنه هر دفعه منم می ترسونه که به بابام میگه هر دفعه بهم توهین میکنه
خیلی چیزای دیگه هم هست ولی اینجا جا نمیشه که بگم
الان حالم خیلی بده نمی دونم فردا چیکار کنم به کاری کرده بابامم ازم زده بشه :))
هیچ راهی ندارم یا باید کم و گور بشم با بمیرم تو رو خدا بگید چیکار کنم