2777
2789
عنوان

بچه طلاق اخی توفیه

69 بازدید | 9 پست

این نظر من نیسا الان تعریف میکنم

چهل و هفت سال پیش خاله من با یه خانواده بی فرهنگ در پیت وصلت کرد این خاله من یه زنه ساده شوهره سرکار نمیرفته بزور زنشو میبرد التماس اینو اون که کار بدن بهش تا کار پیدا میکنه تمام حقوق اولش رو میبره برای مادر و خواهرش به زنش میکه برو خونه بابات از مادرت قرض کن بیا مواد غذایی بخر خاله منم تا جند ماه همسن کارو میکرده فکر میکرده شوهرش داره پس انداز میکنه تا خونه بخرن بعد موعد پابماه شدنش میشه میفهمه شوهرش به اصرار خواهرش که یه خواستکار نیروی هوایی براش آمده بوده و از اون سرتر  یوده تمام پولارو جهیزیه میخریدم یعنی زنش بچش گرسنه این مردک جهیزیه خواهرش و میداده خواهر میومده التماس که بخر اینو اونو خلاصه آخر سر باعث میشهخالع من طلاق بگیره با یه بچه و بچرو تا هفت سالگی میدن بعد میگین پدر ببره اما پدر بعد طلاق به اصرار خواهرش ازدواج میکنه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

و پنج تا بچه پشت سر هم در شرایطی که خرج این بچه اولشو نیمدادن بدنیا میاره و خاله من تک و تنها بدون پول خرج تمام زندکیشو میذاره پای اون بچه در حین طلاق خواهر شوهره بساط عروسیشو با پول مهریه ایه که باید میدادن برای خاله من و خرجی بچش بپا میکنه و از اون طرف هی نفرین و فحش به خاله من که مطلقه  کاری میکنیم تا ابد نتونی شوهر کنی و گیسات رنگ دندونت شه خاله من لباس عروسشیم پس داد اون خواهر شوهره پوشید سر عروسیش بعد چند ماه از عروسیش شوهرش توی نیروی همایی همدان شهید میشه و این زن صاحب کلی مال و اموال میشه از اونجایی که با شوهرش خیلی مشکل داشته و صرفا به خاطر اعتمادی و ابروی خانواده خاله من اینو گرفته‌ بودن و چشم اینو نداشتن که مال اموال رو یالا بکشه میگیرنش برای پسر خواهر شوهرش 

یعنی این زن حامله بوده سریع میره زن پسر خواهر شوهرش میشه این برام جای سواله مگه میشه مگه داریم مگه نباید تا موعد زایمان صبر میکرده چجوری عقد کردن اینارو نیمفهممم اصلا بعد میاد تهران در حین اینکه این توی خوشی بوده بو باعث طلاق زنداداشش شده بوده و آواره شدن به دختر بچه اصلا سراغی از بچه برادرش نمیگیره هیچ پدره هم که زن گرفته بودن براش حتی دختره هیجده سالگیش زنگ زده بوده عموش که پول بدین نیمدادن میگفتن گمشو زنک نزن بما ما به تو بدهکار نیستیم این خواهر شوهره سه تا بچه دیگه میاره از شوهر جوونش اینم برام جالبه یعنی بچه اولش با بچه های بعدی چه نسبتی دارن هم میشن بچه دایی باباشون هم میشه پسر عمه هم دادش خواهر من هنگ کردم

خلاصه توی این مدت خاله من بچشو به سختی بزرگ میکنه از جوونیش میگذره دندونشو درست نمیکنه شوهر نیمکنه از زنانکی خودش دستمیکشه با اینکه باید خرج بچشو پدره میداد از هفت سالگی بچرو‌ میبرد اما نیومدن دنبال بچه اینم دلش سوخت و بزرگش کرد درهمین حین خواهر شوهره که باعث زندکی این زن و بچه میشه به خاطر خود خواهرش زندکی این زنو پاچوند برای خودش شد الکی الکی  زن شهید و کلی امکانات و مزایا سهمیه وهمه چی توی تاپیک قبلم گفتم ملت گفتن حسودی و قضاوت کردی من چیکار به خانواده شهدا دارم. اون خواهر شوهر زندکیشو توی آوار کردن زندگی خاله من درست کرد اونکه دم از قرآن و خانوم مجلسی بودن میزده مگه قرآن نگفته با نزدیکان مهربون باشین چرا نیومد این بچرو یبار ببینه حتی پول هم نده که میدونم پولکی بوده واسه هیمن بزور شد زنه یارو نیروی هواییی خودش بست به این نظام خوب توجه عکس حاج قاسم رو نداری حاج قاسم مسلمون بود بهت یاد نداده بچه برادرتو میومدی نون میدادی میدیدی که الان نگی بعد جهل سال نمیشیناسم 

الان بعد چهل سال دختر خالم زنک زده از امور شهدا پیدا کرده عمشو خانوم حتی نگفته باباش مرده ارث میبره خوب تو مسلمانی تو انسانی نمیکی این دختر از پدرش ارث نبره از مرده غریبه ببره یا مثل خواهر بزرگه تو بره آوار رو سر زندکی یه زن بدبخت بشه یا بره مواد فروشی مسلمونیت اینجوریه

تاپیک قبلم یه عده آمدن گفتن تو میخوای خانواده معظم شهدا رو خراب کنی من با خانواده شهید چه کار دارم این زن اول خودشو بزرور بست به این خلبان به خاطر پول و منافع جون جیزی نبود چون توی یه خانواده داغون بود من نمیخوام خانواده شهدا رو خراب کنم  ولی شما ها که دم از انسانیت میزنین و مسلمونی شماها فقط از اون جون زن شهیده دفاع میکنید شماها کر اینو نیمکین اکر اون زن انسان بود از اول تفرقه بین زنداداشش و داداش انداخت بعدم باعث جدایی شد بعدم یه بچرو بی محبت بی خرج مخارج تنها کذاشتن روی دوش مادرش حالا هم که ارثشو نیمدن

بیخیال بذارید مجازی همیشه مجازی بمونه ... اینجا از همه رده سنی هست ... بعضی ها بچه هستن و هیجانی یک حرفی میزنن ..

 همیشه میگم اینجا رو جدی نگیرید 

وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من می‌دونم اگر برم دیگه برنمی‌گردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را می‌گرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز