طبقه بالای مادرشوهر

منظورم از لنگ نبودن اینه که یه سرپناهی دارین. 

اون طبقه چهارم که شما توش زندگی می‌کنید به اسم همسرتونه؟

به نظرم از همون اول اشتباه کردین که اومدین با مادرشوهر تو یه آپارتمان ساکن شدین...همون اول اگه میرفتین مستاجری خیلی بهتر بود...حتی اگه اون واحد به اسم شما بود میتونستین اونجا رو اجاره بدین...

الانم دیر نشده اگه واحد به اسم همسرتونه میتونید از اونجا جابجا بشید و اونجارو اجاره بدید

اما اگه فقط مشکلتون با پله هاس و دوس ندارید جابجا بشید به نظرم آسانسور بزارید...

ولی اگه کل آپارتمان به اسم مادرشوهرتونه خدایی بی انصافیه که بخاد بخاطر شما کل خونه رو بفروشه ارث بچه هارو بده

شاید اصلا به اون خونه وابستگی داره نمی‌تونید اجبارش کنید که حتما بفروشه....

صبح ها که از خواب بلند میشی تو یه دفتر می‌نویسی که خدایا سپاسگزارم که به خوبی و خوشی از مادرشوهرم جدا شدم باید فعل آخر جمله هات نه ماضی باشه نه مضارع باید بنویسی انجام شده انشالله که میشه

اگه بخاید قانونی جلو برید که خونه واسه شما نیس

چون قانون،مدرک و سند میخاد

به نظرم قید اونجا رو بزنید فعلا

از کجا معلوم فردا خواهر و برادرای شوهرتون اونجا رو بدن به شما؟

همون اول می‌رفتید مستاجری قطعا شوهرتون تحت فشار قرار می‌گرفت وام و..می‌گرفت خونه میخریدین

درکت میکنم عزیزم

منم همیشه میگم خدا منو محتاج خونواده شوهرم نکنه

خداروشکر پدرشوهرم هیچی نداره نه موتور نه ماشین ،خودشم مستاجره فقط یه حقوق بازنشستگی داره 

فکر کن دو سال پیش ما دستمون خیلی تنگ بود اونموقع یه موتور داشت که میخاست موتورشو بفروشه

شوهرم گفت پولشو بده به من ،من بعدا بهت برمیگردونم

انقد نامرده نداد...شوهرم از داداشم گرفت