اخه مهمونام خیلی غریبه نیستن گفتم تا تازس بگم به جورایی توهین کرد
اصن بزار بگم چیشد من داشتم برای شب کارام رو میکردم یهو زنگ زد به شوهر من که اجیت رفته دکتر بچش دست و پا گیره داره میاره تو بگیرش تا من بیام از شما بگیرمش(خودش بیرون بود با پدرشوهرم)
شوهر خواهر شوهرم بچه رو آورد خواب بود گذاشتیم تو اتاق دقیقا همون لحظه مادرشوهر پدرشوهرم رسیدن ده بار به گوشی شوهر من زنگ زده بودن که درو باز کن😐
گوشی شوهر منم سایلنت بود متوجه نشد
مادرشوهرم عصبی شد داد و بیدار کرد شوهر منم جوابشو داد
منم نرفتم تو پارکینگ ولی کلی فحشا و حرفایی که زدو شنیدم
آخر سر رفتم گفتم خب مامان به من زنگ میزدین گفت توهم بدتری جواب نمیدی😐 درحالی که یبارم به من زنگ نزده😐
آخر سرم به پدرشوهرم گف برو بچه رو بیار ببریم بهتر از اینه خونه اینا بمونه😐
اشغال اعصابمو خورد کرد