منم
وقتی بچه بودم بابام با مامانم دعوا میکرد و بابام موهای مامانمو میکشید یا کتکش میزد
الان کلی سال از اون ماجرا گذشته مامان بابام تا حدی خوب شدن(نه زیاد)مامانم بعضی وقتها میگه که تو به من آسیب روحی زدیو اینها(به بابام میگه) و من این ماجرا رو با چشم خودم دیدم بابام خیلی به من کمک کرد ولی نظر من راجبش عوض نمیشه و مامانمو بیشتر دوست دارم و حالا منی که الان ۲۰ سالمه و اون موقع ۷ سالم بود که فکری کنم خوبه؟
تو مقصری،تقصیر توعه میتونستی جداشون کنی ولی نکردی پس مقصری . . .
عزیزم تاپیکتو خوندم،
به نظرم کار خوبی کردی،
اصلا برای ازدواج عجله نداشته باش،زندگی انقدر بالاپایین داره
که یه روزی میبینی فقط شاغل بودنت نجاتت داده،
منم شرایطم خوب نیست، هر لحظه اشک چشمام داره میریزه،
ولی من هیییچ کس و هیچ چیزی ندارم که نجاتم بده،
فقط مات و مبهوت دارم به بازی روزگار نگاه میکنم،
خدا به مادرت عمر طولانی و با عزت بده،
خودت رو قوی کن، شاد باش،
با انرژی باش، برای ازدواج اصلا عجله نکن
امیدوارم دور گردون طوری پیش بره که دنیا کاملا به کام شما باشه عزیزم
ولی منم کم بدبختی ندارم
خانواده ام واسم کاری نکردن
خودمم جنم خیلی کارهارو ندارم
در نتیجه تو یه باتلاق عمیق،از ۱۸سالگی به این ور دارم شنا میکنم و روزهای سیاه تر شده
برای ازدواج خیلی چیزا رو بسنج،
همین تاپیکای اینجا رو ببین،
خیلیا فکر میکنن تاپیکای خیانت و تنهایی خانومای متاهل الکیه!
ولی من همه شونو با پوست و استخونم درک کردم!
ازدواج و زندگی سخت نیست، خیلی قشنگه اگه آدما قدرشو بدونن
عزیزم باید از یک تراپیست کمک بگیری احتمالا افسردگی داری
خود خوری نکن عزیزم
اگر لازمه برو تراپیست
تراپی شو
ورزش کن
درس بخون
کار کن .بجنگ با این زندگی بیرحم
انقدر خودتو ارتقا بده که پدر بچه ات ،هزاران درجه تفاوت داشته باشه با پدر خودت
انقدر که بچه ات پر نشاط و عشق باشه نه پر زخم و استرس
تو میتونی عزیزم .خودتو سرزنش نکن.
احتمالا کم سنی و نوجوان .این یعنی هنوز دیر نشده و فرصت داری
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
