دلی مینویسم و قلبم شکسته با قضاوت و حرف تلخ بیشتر از این دلمو نشکونید
من گذشته خیلی بدی داشتم
خیلی وحشتناک .
خلاصشو بگم پدرم یه ادم روانی بود .کل بچگی منو سیاه کرد .سر کار نمیرفت مامانم مجبور بود بره کار کنه.
وقتی مامانم با هزار بدبختی واسه یه لقمه نون
بابام ازارم میداد.کتک
تحقیر
فحش و ناسزا
مامانم بعد ۲۰سال تازه داره ازش جدا میشه
الان سر کلاس نشستم بغضم گرفته و ریز ریز اشکام اومد پایین
فکر گذشته ولم نمیکنه .پتانسیل اینو دارم تو هر مکان و زمانی بغض کنم و یه ساعت تمام زار بزنم .
مترو ،ماشین
کلاس ،خیایون
من رنج بقیه رو تاب ندارم .
رنجهای خودمم خیلی ان
خیلی عاطفیم . کاش نبودم .کاش زندگیم اینطوری نبود