خدایا منو بکش راحت کن
من 21 سالمه
یه آقایی چند بار اومد دم دانشگاه
هی گفتم مزاحم نشو اونم می گفت نه من مزاحم نیستم و شما خیلی محترمی منم نیتم خیره و این حرفا
منم اهل این چیزا نیستم به قرآن
دیگه هر شدم شمارشو گرفتم
نه بیرون رفتم باهاش
نه چت کردم
تو این چند وقته دو ـ سه بار زنگ زد اونم در حد ۲-۳ دقیقه حرف زدم
الان زنگ زد مامانم پیشم بود 🥲
رد تماس دادم مامانم یهو برگشت گفت کیه چرا جواب نمیدی من سریع را تماس دادم
دوباره زنگ زد احمق وقتی رد میدم چرا دوباره زنگ می زنی
منم جواب دادم اصلا حواسم نبود صدای گوشی زیاده
این قدر صدای گوشی زیاده بود مامانم صدای طرفو میشنید
داشت میومد سمت من که من هول شدم گفت ریحانه جان بعد بهت زنگ می زنم و گوشی رو قطع کردم ریحانه دوستانه
مامانم گفت کی بود اگه ریحانه بود چرا صداش مردونه بود چرا سیو نبود شمارش چرا خط اش ۹۱۲ بود چرا قطع کردی گفتی بعد زنگ می زنم
خلاصه فهمید
منم زدم یارو بلاک کردم
الان یارو بلاکه منم هیچ غلطی نکردم ولی مامانم معلوم نیست چه فکری راجب من می کنه
کاشکی می مردم
دلم نمی خواد به خاطر یه آدم غریبه به مامانم دروغ بگم
خیلی با مامانم رفیقم آبروم رفت الان فقط دلم می خواد الان چی تو مغزش می گذره کاش می مردم