خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن
ببین تعریف نباشه من شدیدا زیبام خیلی خوش استایلم همه میگن بهم همه نگاه میکنن ولی همینو شوهرم میدونه من و محدود کرده با چادر و محجبه بگردم ارایش نکنم عطر نزنم ...بدون اونا ازادن
اینطور نیس همه خوشکل نیستن😐اگر منظورت عملی هاست اونا قیافشون خزه الان دیگه
چقدر با خشم ونفرت نظر میدی
خدا کمکت کنه
میدانم عزیزِ من...!همهمان خسته و ویرانیم...اما ناگزیریم به ادامه ، ناگزیریم به جنگیدن برای چیزی که هیچوقت سهممان نبوده...خدا را چه دیدی؟!شاید آمین شد ، شاید رسیدیم ، شاید چشیدیم طعم هر آنچه که آرزویش را در سر پروراندیم