2777
2789

امروز از وقتی بیدار شدم واقعا حس بدی نسبت به خودم دارم همش بغض میکنم،امیدوارم میرم بیرون یکم کار دارم برگردم حالم خوب باشه،از اون روزاییه که باز غم و غصمو مرور میکنم

عزیزِ من، برخی آدم‌ها هستند که اندوه‌های بزرگی هم دارند اما هنوز زندگی می‌کنند و لبخند می‌زنند. اندوه تو تا چه حد بزرگ است که حتی لبخند هم نمی‌زنی؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

فیلم دانلود کن ببیناگ اهل ورزشی تو یوتیوب فیلم های یوگا رو ببین چندتا خرکت سبک برو

آره اینارو هستم،انشالله بعدازظهر،

ممنون🌷

قدری شادی با خودت به خانه ببر...راه خانه ات را ک یاد گرفت....فردا،با پای خودش می آید....🌱
بابام بیماره و شدید نگرانم میتونه به وضعیت قبل بیماری برگرده یا نه ....

نگرانی تو حال بابا رو بهتر نمیکنه

پس انرژی بدو‌از خودت دور کن

و‌هررررر کمکی از دستت برمیاد برا اینکه دوباره سلامتیشو بدست بیاره انجام بده و دلتو بسپار ب خدا 

میدونم بیماری خییییلیییی سخته و‌ب این آسونی ای ک‌من گفتم نیست

چون خودمم چند روزیه دارم درد شدیدی میکشم و‌استرس دارم

💔😂خیلی خسته ام .. الان اومدم بوفه یکچیزی بخورم ... الان که ترم آخر هستم واقعا رفت و آمد ب چهار ساعت برای نیم ساعت امتحان خیلی سخته 

وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من می‌دونم اگر برم دیگه برنمی‌گردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را می‌گرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...

امروز تولدمه 

ولی خرابم 

همیشه مادرم صبح تولدم تبریک میگفت تنهاکسیکه همیشه یادش بود 

اما الان هیچکی بهم تبریک نگفته 

از تنهایی خسته شدم 

دارم وسوسه میشم ب اکسم برگردم

گریه مکن که سرنوشت گر مرا ازتو جدا کرد عاقبت دلهای ما باغم هم آشنا کرد.....

خیلی ناراحتم هم استرس خودمو دارم و محتاج دعام توروخدا دعام کنید مشکلم حل بشه 

هم ناراحت همکلاسی پسرم هستم بابای کثافتش زن صیغه کرده این بچه هم یه مقدار معلولیت جسمی داره ولی زن باباش و باباش بهش رسیدگی نمیکنن تغذیه براش نمیذارن کاپشن بهش نمیپوشونن حتی با ماشین این بچه رو نمیرسونن پیاده میاد 😌😌😌

باباش هم این بچه رو نمیده به مادرش نمیدونم مادر بچه رو چه جوری پیدا کنم بهش بگم اینا دارن بچتو از بین میبرن

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز