وقتی هم شما میرید میگید بیا بریم جدی و رک و محکم بپیچونه با داد میگه نمیامممم انگار دشمن خونیشن.. اما شما رو زور کنه هر ماه ۲ بار خونه پدرش برید و از بس ساده و خر و بی زبون هستید بعد از ۲ سال تازه متوجه بشید عه این که خونه بابام نمیاد .. و دیگه کم خونه پدرش برید . آیا به مادره و همسرتون میگید دلیلش اینه؟ البته شوهرم انگار فهمیده که موشک جواب موشک میکنم... ولی خب مادرش به همسرم گفته چرا نمیاد؟ اگر عمدی نمیاد بگو بیام جرش بدم بندازم خونه باباش و وظیفش هست بیاد به مادرشوهر سر بزنه وگرنه طلاقش بدم... خیلی بدش میاد هر ماه ۲بار من نرم خونش... البته پسرش هم جدا هر هفته تنها میکشونه خونش تو این ۱۰ سال ازدواج و روال شده... اما زنشو هم میگه باید باید سر بزنم گهگاهی...
من همچین چیزی برام پیش اومد ی بار
باهاش صحبت کردم که من اینجوری سختمه و نمیتونم منم بیام باید همونجور که من خانوادتو دوست دارم توام علاقتو نشون بدی و هر دو طرفه باشه
یبار گفت نمیام باهم بحثمون شده بود که من آماده شدم برم دیدم فوری آماده شده میدونه دیگ بعدش چی میشه به قول شما جواب موشک رو با موشک میدم
شوهر منم همینه هر بار سر اینکه خونه بابام بیاد کلی بهونه میاره و انگار به زور میاد با اینکه خیلی احترامشو دارن و تحویلش میگیرن ولی من هر هفته باید برم و اگه خدایی نکرده یه هفته بگم نمیام زندگیمو جهنم میکنه
چاره ای نیست دیگه مجبوریم بسازیم
واقعیت واسه من مهم نیست همسرم بیاد یا نیاد
واسه اونم مهم نیست من برم یا نرم
کلا دو تایی نمیریم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
