شوهرت چقد نفهم و حسوده
اسی دیگه با پسر عمه ات نرو دادگاه ازش تشکر کن و سعی کن یه وکیل خوب بگیری اگه وکیل خوب داشته باشی لازم نیست دم به ساعت پدرت رو هم با خودت ببری کاراتو خودت انجام بده اینجوری حرف و حدیث هم جمع میشه اعصاب خوری کمتر میشه
نه عزیزم من از دختر عموی اسی ناراحتم چون نمونه بارز این گوه بازی ها رو تو فامیلمون داشتم که مادر شوهر خیر ندیدم من چند سالی باردار نمی‌شدم دهنش و باز کرده بود پیش یکی از فامیل به چرت و پرت گفتن که آره فلان و بهمان اینم چند تا دیگه گذاشته بود آشوب بپا کرده بود و پشت سر من کلی چرت و پرت تو اگه فامیلی همون جا باید دهن مادر شوهرم گل میگرفتی ادعای دوستی میکرد ولی از پشت مثل مار نیش میزد
دختر عموت باید اینهمه سال تورو شناخته باشه که با حرف و حدیث مادرشوهرت حالش تغییر نکنه...اگه نسبت بهت بدبینه به مدت رفت و آدم با فامیل خودت رو هم کم کن....اونا جای تو نیستن که بفهمن تو اون زندگی پر از نجاست چی میکشی خودت، خودت رو از اون منجلاب بکش بیرون....اگه حرف و حدیثی هم باشه مقطعیه گذر زمان اعتمادها رو بهت برمیگردونه هیچ کس رفیق روزهای سخت آدم نیست حتی پدر و مادر توکلت فقط به خدا باشه
میتونی به جرم زنا ازش شکایت کنی
