2777
2789
عنوان

شوهرم میگه تو دخالت نکن

374 بازدید | 16 پست

امروز داشتیم باهم حرف میزدیم ،حرف مامانش شد گفتم والا ماه دیگه روز مادره با این رفتار مامانت من اصن نمیدونم چکار کنیم 

گفت این دفعه توام اگه بخوای نمیزارم براش کادو بگیری ببری،تو دخالت نکن من خودم میدونم چطوری باید رفتار کنم

منم گفتم اصلا دیگه کار به روابطت با مامان بابات ندارم هرجور خودت میدونی رفتار کن مگه تا حالا اینهمه خوبی کردم اخرش چیشد برگشت تو روم بهم گفت تو پسرمو پر میکنی

ولی گفتم به روابطت با خواهرت و دختراش کار دارم اجازه نمیدم کوچیکترین قدمی براشون برداری

بنظرتون من بدجنسم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یکم عاقلانه تر رفتار کن خواهر

از همونجا که شوهرت گفته تو دخالت نکن فقط یک کلام میگفتی‌ باشه و تمام

چرا غر زدی

اینجا نی نی سایته، اینجا بعضیا خرج روزانه شون، درامد ماهیانه خیلیامونه. اینجا حرف از بی عدالتی و ظلم علیه زنانه. اینجا نظرکرده زیاد داریم، اونایی که موکل دارن، حس ششم دارن، اونایی که خواب زیاد میبینن ولی نمیگن شب قبلش شام چی خوردن. اینجا نی نی سایته، جایی که از تنهایی بهش پناه میبریم، با هم حرف میزنیم، جر و بحث میکنیم، خیلیا اینجا زندگی میکنن، هویت دارن، دوستاشون اینجان. همه نوع ادمی هم اینجاست، کنکوری و غیر کنکوری و مجرد و متاهل و باردار و زائو و در شرف طلاق و طلاق گرفته و فیک و اصل و اصیل و فقیر و غنی. 🫂 ولی با هم مهربون باشیم ، چون شاید در دنیای واقعی، همه مان به همان چند کلمه ارامبخش نیاز داشته باشیم... الا بذکر الله تطمئن القلوب

اینک چیکار کردن مهمه

من ۲سال و نیمه عروسشونم،نمیگم خیلی خوبم ولی سعی کردم بدم نباشم باهاشون

واسه همه مناسبتا و هرجیزی این من بودم که پیشقدم میشدم واسه رفتن و کادو بردن براشون

الان مامانش بخاطر خواهرش چندماهه قهره باهامون حتی به پسرش محل نمیده

یه بارم نشست جلو شوهرم هرچی دلش خواست بمن گفت،بعداز اون شوهرم گفت لیاقت نداره دیگه باهاش کاری ندارم

منمخواهرم ازم ناراحت میشدمیگفت تو هیچ وقت ما رو دوست نداشتی فقط همسرت وخانواده ش برات مهم ن

و الان فهمیدم چقدر کار بدی کردم

یعنی هرچی خوبی کردم گذاشتن پای پسرشون بعد هرجا باب میلشون نبوده میگن زنش نزاشته درحالیکه من اصلا دلم نمیومد بگم فلان کارو نکن برا خانوادت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خونتون چند متره

dorsf | 24 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز