2777
2789

انقد دلم واسه چشماشون وقتی بهمون نگاه می کردن تنگ شده پر از مهربونی و محبت پر از پاکی ...

وقتی نگاهشون می کردم احساس می کردم چقدر تو زندگیشون زحمت کشیدن ... 

الان داشتم پایتخت نگاه می کردم دلم واسه شبای عید خونه بابابزرگم وقتی این سریال پخش می‌شد تنگ شد

واسه شام خونه ی بابابزرگم که هممون دور هم جمع می‌شدیم 

صبحانه ی روز بعدش سردی اون صبحی که از خواب بیدار می‌شدیم 

حتی اون پشه هایی که شبا نیشمون میزدن ... 

واسه مامان بزرگمم خیلی دلم تنگ شده اون شبایی که باهم رو ایون میخوابیدیم 

نماز خوندنش مهربونیاش ...وقتی پیشونیم بوس می کرد :)


خدا رحمتتون کنه با اینکه خیلی چیزای کمی ازتون تو ذهنم مونده ولی واقعا دوستون دارم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

روحشون در آرامش باشه🩷

من یه بابابزرگ و مامانبزرگمو اصلا ندیدم یادم نمیاد اون دوتای دیگه هم که بودن خدا رحمتشون کنه ولی محبتی نداشتن که یادشون بیفتم بغضی شم روح همه ی اسیرای خاک در آرامش باشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  1 ساعت پیش
توسط   مهرداد83  |  1 ساعت پیش