دیروز رفته بودم پیک نیک با دوستامون
مردا درگیر اتیش و فلان
این پیش ما داشت گوجه خورد میکرد
یا اونا سر سنگ نشسته بودن این میومد پیش ما سر زیلو مینشست
یا یه چیز بهش میگفتم فوری بهش برمیخورد
من دوست دارم مرد مردوووونه باشه جسور باشه قوی باشه
که زن بتونه زنانگی کنه این چه وضعهههههه
حالم بهم میخوره ازش اون از خانواده عتیقش اینم از خودش