مامان دختری که قراره زن داداشم بشه زنگ زد بهم

قربونت برم عزیزم

منم منظورم همین بود میگم الان هرکی خودش عاقل و‌بالغه

منه خواهر چکاره زندکی داداشمم قراره خرج بچه بدم قراره شب بیدار بمونم کدوم کار به عهده منه که بیام بگم داداش باید بچه بیاره

مسئله خیلی مهمها ولی در حدود اختیارات و صلاحیت من برای نظردهی نیست واقعیت بخوام‌بگم داداشمو خیلی دوست دارم خیلیم برا بچش ذوق دارم ولی داستان اینه طرف میگه من بچه نمیخوام شاید یچیزی تو خودش دیده نمیخواد. پس فردا بازور بچه دار شه ، اون طفل معصومو نپذیره کی قراره جوابگو باشه

هرچند داداشم خیلی مسئولیت پذیره ولی من یچیز فهمیدم هیچکار از هیچکس بعید نیست.

سر مسئله جهاز مهر و حق و‌حقوق هم داداشم خودش قبول کرده ، ادم باید پای تمامی انتخاباش وایسه 

من خودم مهرم بالاست خود خود همسرم قبول کرد ولی هیچ حقی نگرفتم ، خودش بعد دوسال حق خروج و دائمی کرد چون باید هی میرفتم میومدم، الانم تقریبا هرچی داره بنام منه، البته منم پاب پاش کار کردم

حرفمم اینه هرکی خودش عاقله خودش میدونه باید چکار کنه نکنه

الانم که داداشم فهمیده ما موضوع رو‌میدونیم از دخترخانم و‌مادرپدرش شاکیه، نمیدونم اخرش چی بشه

هرچی میشه مطمئنا صلاح خداست.

این از قشنگی و خوبی شخصیت خودته که بقیه رو خوب میبینی عزیزم

خدا حفظت کنه🌹🌹❤️❤️

ن منم فتنه گری نمیدونم 

بیشتر کم لطفی بوده شاید باید زودتر عنوان میکرد بهرحال بزرگتره. 

داداش من تجربش کمتره ، اون بعنوان بزرگتر به مادرم میگفت که بعدا حرف و حدیثی نباشه ، میگفت پسرت اینو گفته دخترمم قبول کرده

شاید مادر من میتونست راهکاری بده، شایدم نمیتونست

الانم خب بجای صحبت با والدین پسر ، خواهرشو کشیده وسط اونم  مردی که کاملااااا مستقله اصلا خوشش نمیاد کسی جز زنش نظر بده

ولی اینکه دودل بشن حق دارن واقعا بچه نداشتن سخته

من خودم ابدا از اول قبول نمیکردم

ولی خب همه هم قرار نیست مثل من زندگی کنن

ن عزیزم من نگفتم 

خود دخترخانم به برادرم گفته 

برادرمم بمن گفت که فلان شخص زنگ زده بود گفتم اره من سرم شلوغ بود گفتم بعدا زنگ میزنم بهشون اصلا فراموش کردم

بعد ازش پرسیدم چیزی شده کاری از دستم برمیاد، خودش گفت دیگ ، داداشم میگ من تو این نقطه از کشور که ن اب هست ن هوا پاره تنمو بدنیا نمیارم، احتمال اینکه مهاجرتم کنم خیلی کمه چون اینجا ریشه دووندم، به دختر خانم از وقتی جدی شد گفتم

به داداشمم گفتم دلایلت منطقی نیست بچه یکی از لذتای زندگیع امیده انگیزست

الانم شاکیه دیگ

چه بدونم والا هرکی هرکار میکنه بنظر خودش درسته ، هیچکسم کوتاه نمیاد

خیلی زمونه بدی شده واقعا

واقعا خدا بداد برسه 

جوونیمون الکی داره میره

هزارتا فکر تو سرمونه

الان دوتا جوون جای عشق و حال و خوشی و رویاپردازی بحثشون اینه بچه بیارن یا ن چرا؟ چون داریم بفنا میریم🥲🥲