بچها من واقعا پدر مادرم رو خیلی دوست دارم اوناهم نگن من خودم دوست دارم بتونم بهشون تو خرج و مخارج کمکی کرده باشم
از وقتی گفتم فرهنگیان قبول شدم
یبار مامان یبار بابام میگن آره هوای مارو هم داشته باش
منم میگم معلومه که همیشه کنارتونم بخاطر شما تونستم برسم شماهم نگید من خودم حواسم هست بعد که اینو میگم بهم میگن که نه شوخی کردیم همینکه قبول شدی واسه ما بسه
امروز از صبح بابام گیر داده برو ۱۰۰ میلیون وام دانشجویی بگیر اعصابمو خورد کرده دیگه
اولش به آرامش بهش گفتم نه نمیخوام احتیاج ندارم
گفت نه خب تو برو بگیر واسه من
میگم بابا کلا دارن ۸ میلیون بهم حقوق میدن خب وام بگیرم از اون کم میکنن دیگه چیزی واسم نمیمونه
میگه نه من خودم میدم نگران نباش تو میخوای قرعه کشی بری بنویسی برو وام بگیر بهترم هست
واقعا نمیخواستم عصبی بشم ولی دیگه انقد گفت عصبیم کرد الانم عذاب وجدان دارم
نمیدونم چیکار کنم