من صبح پر یود شدم یهو حالم بد شد خونریزی شدید خمینجوری لباسای خونیمو دراوردم رفتم حموم بعد این بابای من همیشه خونه زن دومش پلاسه اینجا نه میخوابه ن غذا میخوره ن حموم بعضی موقعها خیلی زیاد بشه در حد ی ساعت میاد سر میزنه
نگو من حموم بودم یهو کلید انداخته اومده پشت در حموم من اینجا حموم کنم صدام کرد گفتم حموم بعد پنج مین یهو ذهنم جرقه زد این همه بندو بساط منو دیده😭😭😭😭😭
بعد من هیچ وقت لباسامو پشت حموم نمینداختم😭😭
اولین بارم بود تو عمرم
حالا چ غلطی کنم
روم نمیشه دیگ نگاش کنم
قشنگ پشت در حموم اول مکث کرد چند لحظه ای بعد صدام کرد
خدایا منو سوسک کننننن