یه تاپیکت رو خوندم
اتفاقا خواهرای منم همینن
مخصوصا خواهر مجردم
ولی من نمیزارم زیاد جولان بده
قبلا به خاطر حرف اوناکارم به دادگاه کشید
بعد توی اون دوران متوجه خنده ها و خوشحالیشون میشدم
من به درک،حتی دلشون برای پدرومادر پیرمون هم نمیسوزه
مثلا میگه من جای تو باشم با شوهرم فلان میکنم و بهمان
منم گفتم هروقت خواستگار درست و حسابی برات اومد ،هرجور دوست داشتی باهاش رفتار کن
اون سلیطه هست،تو سلطیه تر باش
اتفاقا پدر منم روبه رو طرف اونو میگیره
اما پشت سر همیشه بهم گفت خواهرات حسودیت میکنن،آخه شوهرم شان اجتماعی بالایی داره
خواهر من صداش میبره بالا،من صدامو بالاتر میبرم
تقصیر خودت
تو زرنگ باش