شوهرمو خورده بودم
باهام سرسنگین بود و وقتی میرقصیدم از سر تا پامو با حرص نگاه میکرد میخاست بترکه از حسودی
ولی خداییش لباس و میکاپ شینیونم تک بود
میدونید من حقیقتا خیلی رقص هم بلد نیستم، هستم ها ولی نه حرفه ای
خلاصه امشب خواهرشوهرمم بود حسابی با اون و دختراش رقصیدم ولی اون امشب نشسته بود و کلا نرقصیذ
سری های قبل من خواهر شوهرم نمیومد و زندایی های شوهرم با اون بودن منم تو عروسی ها نمیرقصیدم ولی امشب ترکوندم اون داشت حرص میخورد
بنظرتون دلیلش چی بود؟