شما شبا چطور میخوابید؟ من جدیدن عادت کردم باید بالشتمو عمودی بزارم زیر سرم بعد پاهام همباید تو شکمم جمع کنم یا بزنم به دیوار حتما ی دستمم باید زیر بالشت باشه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اره واقعا خداروشکر میکنم دیر خوابم ببره کلافه میشم دورهم جمع میشیم با دوستام نمیتونم باهاشون بشینم م ...
من خوابم حساسه اگر یکی خروپف کنه یا پیشم صحبت کنن نمیتونم بخوابم باید اولش ساکت باشه ...
از این وضعیت لذت ببر
وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من میدونم اگر برم دیگه برنمیگردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را میگرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...
دقیقا منم همینم و پارسال خیلی سر همین موضوع تو خوابگاه اذیت شدم ...بچه ها عین جغد تا ساعت چهار صبح بیدار بودن ...
وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من میدونم اگر برم دیگه برنمیگردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را میگرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...
بودم فرار کردم ... تنها اتاقی که اذیت شدم همین اتاق بود ... تو یک اتاق شش نفره لامپ هم اذیت میکرد به نور و صدا حساسم ... خدارو شکر اون بچه ها هم اصلا مراعات نمیکردند ... چندین بار که سر و صدا کردم ...آخرهای همون ترم بچه ها بیرون از اتاق صحبت میکردند
وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من میدونم اگر برم دیگه برنمیگردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را میگرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...