2777
2789

داستان از این قراره خالم رفت به پسر دختر خالش که پولدار بودن و هر دوستون ۲۰ خورده آیی سالشون بود شوهر خالم اولین پسر بود که خانوادشون هفت خطوط خسیس بودنحتی عروسیه خالمو تو بالا پشتون گرفته بود پدر شوهرش با اون همه ثروت خلاصه اینا تا ۳ سال بچه دار نشدن چون شوهرش مشکل داشت با دوام درمون بچه دار شدن دختر خالم بعد سه سال به دنیا اومد بعد از چند سال به خوبی زندگی کردن البته به خوبیم نه خالم بعد اخلاق بود و عصبی و بی احترامی اشو منم می دیدم خالم می چسبید به ک و نه خانواده ی شوهرش و برای اونا کار می کرد همه چی و کلا با اونا می رفت خرید با خانواده ی خودش محل سگم نماد به قول داییم ناهید عن بزینه میگه طلای ما هر کار کنیم نمی بیته ناهید خواهر شوهرش بود

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خلاصه حتی واسه اونا سفره ی رنگ و وارنگ می‌چید ولی به بار مامانم باردار بود رفته بود هی خالم گفت حالا من چی بزارم مامانم گفته بود تخم مرغ بزار گفت می دونی تخم مرغ چقد گرونه خلاصع که تا وقتی پدر شوهرش بمیره اینا چیزی نداشتم یعنی نمی داد بعد مرگش شروع کردن به ریخت پاس هر روز خرید مسافرت و ،،،

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792