جدی می گم
بچه های منم شیر به شیر بودن به فاصله یک سال
حسرت خواب داشتم حسرت یه لیوان چای و غذا خوردن
اززبس سرپا بودم کف پاهام می سوخت
..
الان نوجون هستن صبح تا شب دعوا و کتک کاری موقع خواب هم کتک کاری و دعوا و ..
توقع های مالی
چیرهای چرت وپرت
همش دوست دارن درحال خرید و تفریح و بازار باشن دریغ از یک ذره. درک کردن !
شلخته وونامرتب
همیییییشه خدا هم گرسنه هستن همیشه !!!!
واقعا کلافه میشم میرم یه گوشه میشینم و نگاه می کنم ببینم کی دعوا هاشون تمام میشه!!
منتظرم این نوجونی رو تموم کنن !!!