زندگی همسایگی با مادرشوهر و جاری چ سختی هایی داره⁉️

🤣 ببین سرک میکشن تو خونت فضولی رفت و امد رسما سرویست میکنن

اینطوری بگم که فکر کن دوربین مدار بسته نصب شده و ریزترین رفت و آمد و حتی آب خوردنت از نظرها پنهان نیست 🖐️ این تو بهترین شرایط 🤦 

بدترین هم اینه که هر لحظه یک داستان درست کنند و منتظر باشی یک جنگ اساسی اتفاق بیفته و خدا نکنه که همسرت بی زبون و خجالتی یا بشدت وابسته خانواده باشه دیگه خودتی و خودت 🖐️  

من نمیرفتم و رو نمیدادم ولی خب پررو بودن خاهرشوهرم میومد با لگد در میزد سر صبح یه ادم عقده ای بیخاصیت 

پنجاه چهار

اگر شوهرت خوب باشه که نمیتونن دخالت کنن دیگه بازم دوری دوستی بهتره 

از اول باید حریم خودتو حفظ کنی بدون دعوت نرو 

زیاد رو نده که بدون دعوت هر وقت خواستن نیان.

ولی در کل سخت است بنظرم

 مادرشوهرم  که  تو هر چیزی دخالت میکنه  جاریام  فقط منتطرن بببینن  من چی خریدم  چه کار کردم  حسودیی کنن    حرف بیارن ببرن    ینی  یه مهمونی  بگیرم   دست  دلم میلرزه که از این مهمونی  فرداش چی در میاد  چیا میگن   دعوا میشه نمیشه   اصلا  یه وعض بدی    

از همون روز اول نرفتم خونشون. میدونی بعضیا اول هی هر دیقه هر ساعت میرن خونه مادرشوهرم توقع و میبرن بالا بعد که خسته میشن دیگه نمیرن همین باعث دلخوری میشه. من از همون روز اول نرفتم خواهرشوهرام یا مهمون  اومدن نرفتم بچمم نمیزارم بدون من بره شوهرم حق نداره ناهار شام بره ولی میتونه بره سر بزنه بیاد. اگه زنگ بزنن میرم یا کار داشته باشم. مادرشوهر پدرشوهرمم هر چند شب ی بار میان شب نشینی. بچه های خواهر شوهرامم نمیان بالا خونم. ما تو این ساختمون بودیم الان ی شیش ماهه اونا اومدن یکی از واحدای ما نشستن قبلش شوهرم باهاشون صحبت کرد. بعد اینکه تا جایی که امکان داره کارامو خودم انجام میدم و کمکی نمیگیرم.