بر میگرده به دهه 80
دو شیفت بودیم
یه هفته صبحی یه هفته بعدازظهر
سرویس خبری نبودا
روزای بارونی و برفی مامانم یا چتر میومد سراغمممممممم جلوم😍
یعد میرسیدیم خونه برام سیب و هویج رنده کرده بود با گلاب و شکر ترمیب میکرد
بعد میخوابیدیم پای بخاری و عمو پورنگ و تلوزیون میدیدیم
مامانمم پتو گرم میکرد مینداخت روی پاهای یخ کردم
وااااااای
هیچوقت یادم نمیره