منم همین حسارو داشتم. مطمئن باش همه توی زندگیشون تجربه کردن. چه شبایی که تاصبح گریه میکردم و دعا میکرد طلوع صبح فردا رو نبینم. ولی همش گذشت. خیلی سخت گذشت خیلی ولی گذشت. الان که به گذشته نگاه میکنم میگم اون لحظات حتی ارزش یک قطره اشکمو نداشته چه برسه به مردن. خدا میخواسته بهم درس صبوری بده. بعذ از صبر مطمئن باش خدا برات شگفتانه داره. مطمئن باش روزای خوبت هم میرسه. فقط توکلت به خدا باشه. تنهای تنها هم که باشی بازم خدا هست. تو تنهایی حضور خدا بیشتر حس میشه. باهاش صحبت کن. بی جواب نمیذاره صبرتو خدا.