اون لحظه که اقاعه پرسید اسم مریض چیه
اسممو که گفتم انگار دنیا رو سرم آوار شد
خیلی لحظه بدی بود
نه برای دانشگاهی که از دستم رفت ناراحتم
نه برای کارم که رفت ناراحتم
نه برای اینکه هیچ کس تو خانواده و ... باهام حرف نمیزنه ناراحتم
نه برای اون ناراحتم که واسه خودش عشق و ماهو آسمون پیدا کرده
برای خودم ناراحتم خیلی خیلی خیلی ناراحتم 😔😔😔
میترسم خیلی
خوب میشم یعنی ؟ فقط حالم بده همین انگار همیشه غمگینم خیلی غمگین
من به کسی آسیب نمی‌زنم و... برعکس آنقدر اطرافیانم بهم آسیب زدن که اینطور شد
دلیلش یه آدم و ...
نگاه میکنم میبینم چقدر پر از آرزو و امید بودم چقدر زیبا بودم چقدر درس خوندم چقدر زحمت کشیدم تا معلم بشم و...
الان میبینم یه ترم از دانشگاهی رفت و من نرفتم
میبینم کارمو از دست دادم
میبینم هیچ کس باهام حتی صحبت نمیکنه
من هنوزم همون آدمم فقط حالم بده
