ببین عزیزم شوهرم مرد خوبیه
اما یه سری من رفتم زایمان
خانوادم اومدن خونمو تمیز کنن چون یهویی شذ
تو کمد جایی که خیلی بالا بود دست من نمیرسید۲۰۰تا سکه پیداکردن
من خبرنداشتم شوهرم پولشو سکه کرده
هرچند پول سکه رو رفت دوتا زمین خرید
اما همیشه سرکوفت خواهرم که گفت به تو نگفته و داشت یواشکی ب مامانم میگفت فلانی ب زنش نگفته سکه تو خونه داره
قلبمو شکست هرچند شوهرم گفت اون سکه هابرای زندگی تو بودن
ولی من میخوام جبران کنم
وگرنه بی ریا بهش میدادم