نامزدیم اما هنوز عقد نکردیم بله برون هم نگرفتیم.
من دیشب کارا و حرفای مادرشوهرمو تعریف کردم که له همه چی کار داره و لج میکنه.بابام گفت هنوز عقد نکردیم وضعیت اینه بعدش که دیگه واویلا
گفت نامزدی قبلیت مادره قبل عقد انقدر باهات خوب بود بعدش شد اون،ابن که دیگه از الان معلومه
زنگ زد به نامزدم صبح گفت بعید میدونم شما به درد هم بخورید گویا مادرتون راضی نیستن از این وصلت و ما هم اصراری نداربم به ادامه،خودت میای وسایلی که برای دخترم خریدی رو میبری یا بزارم آژانس بیارنش براتون
نامزدم هی گفت چیشده تروخدا نگید اینطوری.بعدم باباش زنگ زد وقرار شد امشب بیان حرف بزنن
دوست نداشتم اصلا بهم بخوره. نامزدم رو دوسش دارم خیلی پسر خوبیه فقط به خاطر رفتارای مادرش که به خریدام کار داره نزاشت اصلا اونایی که دوست دارم رو بخرم.نامزدم برد برام خرید مادرش زنگ زد تیکه انداخت بهم که انقدر به فکر مادیات نباش.به پوششم کار داره زنگ میزنه تیکه میندازه اونم الان که جدی نشده هنوز .
حالا که اینطوری هم شد دیگه نمیخوام ادامه پیدا کنه
کارم درست بود یا زود تصمیم گرفتم؟